چرا شورای شهر بهشهر را شیب دار می سازند
سعید هوشیار
باخبر شدیم یکی از اعضای شورای شهر بهشهر بهواسطه عضویت در فیسبوک از کارش اخراج شد! و ریاست این شورا در مصاحبه با شرق گفت: عزل او ربطی به «فیسبوک» ندارد اما سن خانم حسینی پایین است، او جوان است و من پیرمردی هستم با 60سال سن، تجربه دارم، به او گفتم این چیزها را ننویس، اما نوشت. البته من نه «فیسبوک» دارم و نه در خانهام کامپیوتر هست. فقط در شورا گاهی به من نشان میدهند، من اصلا در جریان نیستم.
من هم وقتی مطالب بالا را خواندم نفهمیدم بهخاطر فیس بوک اخراج شد، یا بهخاطر سن پایینش، یا بهخاطر نداشتن کامپیوتر، یا 60 ساله بودن این آقا! بنده برای روشن تر شدن مطلب به بهشهر رفتم و مصاحبه ای را با جناب رئیس شورای شهر انجام دادم که در زیر می خوانید:
سلام عرض شد جناب رئیس، خیلی طفره نروم، دلیلی اخراج این خانوم چه بود؟
رئیس: فیس بوک! ایشان در فیس بوک عضو بودند وبه همین دلیل اخراج شدند، نمیدونم چرا همه میگویند بهخاطر فیسبوک بوده، من اینجا صراحتا به شما میگویم هیچ ربطی به فیس بوک ندارد! من در جریان نیستم.
جناب رئیس آخرش دارد یا ندارد؟
رئیس:دارد! ندارد! بله چه فرقی میکند؟ من که نمیدونم چیه، ما تو خونمون ماشین حساب هم نداریم، چه برسه به کامپیوتر.
آقای رئیس شما میدانید که وزیر امور خارجه و بسیاری دیگر از افراد دولتی در فیس بوک عضو هستند؟
رئیس: بله میدانم.
خب پس چرا ایشان را اخراج کردید!
رئیس: چون وزیر نبودند، اگر وزیر بودند نمی توانستم اخراجشان کنم!
ولش کنید، شما میدانید حریم خصوصی چیست؟
رئیس: من نمیدانم حریم خصوصی چیست!؟حریم خصوصی را هیچکس بهتر از من نمی شناسد!
خب میشه بفرمایید شما تا چه جایی حق ورود به زندگی افراد را دارید؟
رئیس: نگاه کنید برادر من، ما که به زندگی مردم کاری نداریم، همکارمان هم اگر خطایی کند ما گوشزد میکنیم، همین! به زندگیاش چه کار داریم، نکنه شما میخواهید بگویید گذاشتن دوربین در محل زندگی، چک کردن فیسبوک فرد مورد نظر، خواندن نامه های الکترونیکیاش هم جزو حریم خصوصی طرف هست؟
نیست؟
رئیس: هست؟
خب جناب رئیس اگر اینها جز حریم خصوصی نیست پس چی هست؟
رئیس: خیلی چیزها مثل...
من صحبتش را با سرفه قطع کردم و گفتم تا کار به جای باریک نرسیده قطع کنم و به ادامه گزارشم بروم؛ جناب رئیس آخرش نفهمیدیم دلیلش فیس بوک بود یا چیز دیگری؟
رئیس: چند بار بگویم ایشان بهخاطر داشتن فیس بوک اخراج شده ولی اخراجشان هیچ ربطی به فیس بوک ندارد! ازآن واضح تر چطور بگویم! ( چند نفر اطراف ایشان بودند که سرشان را به نشانه تایید بالا و پایین بردند به این منظور که واضح است)
همینطور که در بهت وحیرت بودم، در یک لحظه فهمیدم از جناب رئیس باید چطوری سوال بپرسم و از این به بعد گزارش را به این سبک پرسیدم؛
جناب رئیس چرا سقف خانه های شمالی را شیب دار می سازند؟
رئیس: شیب، چرا شیب دار می سازند؟ بام، شیب...
آقای رئیس، شورای شهر چیست؟
شورای شهر ، شورا، شهر، چرا شورا را شیب دار می سازند؟ چرا شورا سقف دارد؟
حریم خصوصی چیست؟
حریم خصوصی، حریم خصوصی، چرا حریم خصوصی سرمایه ملی است؟ سرمایه؟
چرا اخراج کردید همکارتان را؟
چرا اخراج کردیم همکارمان را؟ ما؟ اخراج؟ بچه؟ من؟
خلاصه اینکه در همینجا بود که دیگر مصاحبه را ادامه ندادم، باور کنید چند روز دیگر از بنده وروزنامه شکایت میکند که این مصاحبه جعلی است، و من(رئیس) با ایشان(من) مصاحبه نکردم!
من هم وقتی مطالب بالا را خواندم نفهمیدم بهخاطر فیس بوک اخراج شد، یا بهخاطر سن پایینش، یا بهخاطر نداشتن کامپیوتر، یا 60 ساله بودن این آقا! بنده برای روشن تر شدن مطلب به بهشهر رفتم و مصاحبه ای را با جناب رئیس شورای شهر انجام دادم که در زیر می خوانید:
سلام عرض شد جناب رئیس، خیلی طفره نروم، دلیلی اخراج این خانوم چه بود؟
رئیس: فیس بوک! ایشان در فیس بوک عضو بودند وبه همین دلیل اخراج شدند، نمیدونم چرا همه میگویند بهخاطر فیسبوک بوده، من اینجا صراحتا به شما میگویم هیچ ربطی به فیس بوک ندارد! من در جریان نیستم.
جناب رئیس آخرش دارد یا ندارد؟
رئیس:دارد! ندارد! بله چه فرقی میکند؟ من که نمیدونم چیه، ما تو خونمون ماشین حساب هم نداریم، چه برسه به کامپیوتر.
آقای رئیس شما میدانید که وزیر امور خارجه و بسیاری دیگر از افراد دولتی در فیس بوک عضو هستند؟
رئیس: بله میدانم.
خب پس چرا ایشان را اخراج کردید!
رئیس: چون وزیر نبودند، اگر وزیر بودند نمی توانستم اخراجشان کنم!
ولش کنید، شما میدانید حریم خصوصی چیست؟
رئیس: من نمیدانم حریم خصوصی چیست!؟حریم خصوصی را هیچکس بهتر از من نمی شناسد!
خب میشه بفرمایید شما تا چه جایی حق ورود به زندگی افراد را دارید؟
رئیس: نگاه کنید برادر من، ما که به زندگی مردم کاری نداریم، همکارمان هم اگر خطایی کند ما گوشزد میکنیم، همین! به زندگیاش چه کار داریم، نکنه شما میخواهید بگویید گذاشتن دوربین در محل زندگی، چک کردن فیسبوک فرد مورد نظر، خواندن نامه های الکترونیکیاش هم جزو حریم خصوصی طرف هست؟
نیست؟
رئیس: هست؟
خب جناب رئیس اگر اینها جز حریم خصوصی نیست پس چی هست؟
رئیس: خیلی چیزها مثل...
من صحبتش را با سرفه قطع کردم و گفتم تا کار به جای باریک نرسیده قطع کنم و به ادامه گزارشم بروم؛ جناب رئیس آخرش نفهمیدیم دلیلش فیس بوک بود یا چیز دیگری؟
رئیس: چند بار بگویم ایشان بهخاطر داشتن فیس بوک اخراج شده ولی اخراجشان هیچ ربطی به فیس بوک ندارد! ازآن واضح تر چطور بگویم! ( چند نفر اطراف ایشان بودند که سرشان را به نشانه تایید بالا و پایین بردند به این منظور که واضح است)
همینطور که در بهت وحیرت بودم، در یک لحظه فهمیدم از جناب رئیس باید چطوری سوال بپرسم و از این به بعد گزارش را به این سبک پرسیدم؛
جناب رئیس چرا سقف خانه های شمالی را شیب دار می سازند؟
رئیس: شیب، چرا شیب دار می سازند؟ بام، شیب...
آقای رئیس، شورای شهر چیست؟
شورای شهر ، شورا، شهر، چرا شورا را شیب دار می سازند؟ چرا شورا سقف دارد؟
حریم خصوصی چیست؟
حریم خصوصی، حریم خصوصی، چرا حریم خصوصی سرمایه ملی است؟ سرمایه؟
چرا اخراج کردید همکارتان را؟
چرا اخراج کردیم همکارمان را؟ ما؟ اخراج؟ بچه؟ من؟
خلاصه اینکه در همینجا بود که دیگر مصاحبه را ادامه ندادم، باور کنید چند روز دیگر از بنده وروزنامه شکایت میکند که این مصاحبه جعلی است، و من(رئیس) با ایشان(من) مصاحبه نکردم!
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۲ ساعت 15:51 توسط محمد
|