من فقر میشم میرم تو جیبات
احسان ابراهیمی
20 دی 1392؛
ساعت 9:45 صبح
مدتها بود جواد نه به من درست و حسابی گزارش داده بود، و نه در فیسبوکش یادداشت درست و درمانی گذاشته بود. آسه میرفت، آسه میآمد. گفتم بروم وزارت خارجه سری به او بزنم. وارد دفترش که شدم رنگش پرید و پچپچ کنان گفت: «دکترررر! چرا اومدید اینجا؟» بعد پرده را کنار زد و با اضطراب بیرون را نگاه کرد. سپس پرسید: «مطمئنید که کسی تعقیبتون نکرد؟» گفتم: «آره بابا تعقیب چیه؟ چرا اینطوری شدی؟» گفت: «بفرمایید بنشینید. فقط آرومتر صحبت کنید.» سر در نمیآوردم. پرسیدم: «چه خبر از مذاک...» گفت: «هیسسسس! آروم! میشنون.» با تعجب و تردید پرسیدم: «مثل اینکه اتحادیه اروپا اعلام کرده مذاکرات عراقچی و معاون اشتون پیشرفت خیلی خوبی...» دوباره گفت: «هیسسس!» بعد فریاد زد: «اتحادیه اروپا غلط کرده. اونها چیکارهان که پیشرفت واسه ما تعیین کنن؟ ماییم که میگیم کی پیشرفت کرده!» گفتم: «یعنی چی ما اینهمه با اشتون تلفنی...» گفت: «اشتون کیه چیه؟ یا چیه کیه؟ یا کیه کیه در میزنه؟ من دلم میلرزه، واااای!» بعد با چشم و ابرو و کله، در و دیوار را نشان داد و به گوشش اشاره کرد!» گفتم: «چرا ادا اصول در میاری؟ درست بگو چی شده؟» روی کاغذ نوشت: «یه مدته درگیر بابک زنجانی و تیراندازی و دیدار شما با هنرمندا شدن. جان هر کی دوست دارید بذارید در سکوت خبری کارمون رو بکنیم. کمرم تازه بهتر شده.»
ساعت 15:59 بعدازظهر
از جلوی میز نهاوندیان رد شدم، از او پرسیدم: «محمد؟ تو چند روز پیش یه آهنگی زمزمه میکردی، یادته؟» گفت: «اوممم... یالا یالا رقص و شادی؟» گفتم: «نه! این نبود.» پرسیدم «دلت با من هماهنگه؟» گفتم: «نه بابا این شکلی نبود. اینطوری بود که خواننده همش یه چیزی میشد، میرفت توی یه جایی. همینطور تا آخر آهنگ ادامه داشت.» گفت: «آهااا! من فکر میشم میرم توو کلهات. من فقر میشم میرم توو جیبات.» گفتم: «آها آفرین! این خیلی آشناست. شما خونه ماهواره دارید؟» رنگش پرید و گفت: «نه، چیزه... ببینید... آخه... آها راستی دیدید عراقچی گفته اختلافات سیاسی و فنی با هیأت خارجی حل شد، ولی پایتختها باید تصمیم بگیرن؟» رنگم پرید و گفتم: «آخ آخ آخ، بگو عباس سریع برگرده تصمیم بگیریم و الا بیچارهایم.» پرسید: «چطور مگه؟» گفتم: «دارن پایتخت رو منتقل میکنن. اگه منتقل شه به شهر قالیباف، بیچاره میشیم.»
وقایعنگار 20 دی 1392:
1. اتحادیه اروپا: «پیشرفت خیلی خوب» در مذاکرات معاونان اشتون و ظریف
2. عراقچی: «اختلافات فنی و سیاسی حل شد اما پایتختها تصمیم میگیرند.»
ساعت 9:45 صبح
مدتها بود جواد نه به من درست و حسابی گزارش داده بود، و نه در فیسبوکش یادداشت درست و درمانی گذاشته بود. آسه میرفت، آسه میآمد. گفتم بروم وزارت خارجه سری به او بزنم. وارد دفترش که شدم رنگش پرید و پچپچ کنان گفت: «دکترررر! چرا اومدید اینجا؟» بعد پرده را کنار زد و با اضطراب بیرون را نگاه کرد. سپس پرسید: «مطمئنید که کسی تعقیبتون نکرد؟» گفتم: «آره بابا تعقیب چیه؟ چرا اینطوری شدی؟» گفت: «بفرمایید بنشینید. فقط آرومتر صحبت کنید.» سر در نمیآوردم. پرسیدم: «چه خبر از مذاک...» گفت: «هیسسسس! آروم! میشنون.» با تعجب و تردید پرسیدم: «مثل اینکه اتحادیه اروپا اعلام کرده مذاکرات عراقچی و معاون اشتون پیشرفت خیلی خوبی...» دوباره گفت: «هیسسس!» بعد فریاد زد: «اتحادیه اروپا غلط کرده. اونها چیکارهان که پیشرفت واسه ما تعیین کنن؟ ماییم که میگیم کی پیشرفت کرده!» گفتم: «یعنی چی ما اینهمه با اشتون تلفنی...» گفت: «اشتون کیه چیه؟ یا چیه کیه؟ یا کیه کیه در میزنه؟ من دلم میلرزه، واااای!» بعد با چشم و ابرو و کله، در و دیوار را نشان داد و به گوشش اشاره کرد!» گفتم: «چرا ادا اصول در میاری؟ درست بگو چی شده؟» روی کاغذ نوشت: «یه مدته درگیر بابک زنجانی و تیراندازی و دیدار شما با هنرمندا شدن. جان هر کی دوست دارید بذارید در سکوت خبری کارمون رو بکنیم. کمرم تازه بهتر شده.»
ساعت 15:59 بعدازظهر
از جلوی میز نهاوندیان رد شدم، از او پرسیدم: «محمد؟ تو چند روز پیش یه آهنگی زمزمه میکردی، یادته؟» گفت: «اوممم... یالا یالا رقص و شادی؟» گفتم: «نه! این نبود.» پرسیدم «دلت با من هماهنگه؟» گفتم: «نه بابا این شکلی نبود. اینطوری بود که خواننده همش یه چیزی میشد، میرفت توی یه جایی. همینطور تا آخر آهنگ ادامه داشت.» گفت: «آهااا! من فکر میشم میرم توو کلهات. من فقر میشم میرم توو جیبات.» گفتم: «آها آفرین! این خیلی آشناست. شما خونه ماهواره دارید؟» رنگش پرید و گفت: «نه، چیزه... ببینید... آخه... آها راستی دیدید عراقچی گفته اختلافات سیاسی و فنی با هیأت خارجی حل شد، ولی پایتختها باید تصمیم بگیرن؟» رنگم پرید و گفتم: «آخ آخ آخ، بگو عباس سریع برگرده تصمیم بگیریم و الا بیچارهایم.» پرسید: «چطور مگه؟» گفتم: «دارن پایتخت رو منتقل میکنن. اگه منتقل شه به شهر قالیباف، بیچاره میشیم.»
وقایعنگار 20 دی 1392:
1. اتحادیه اروپا: «پیشرفت خیلی خوب» در مذاکرات معاونان اشتون و ظریف
2. عراقچی: «اختلافات فنی و سیاسی حل شد اما پایتختها تصمیم میگیرند.»
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۲ ساعت 15:49 توسط محمد
|