چه بلایی سر دهان ظریف آمده بود
احسان ابراهیمی
   14 آذر 1392؛
   ساعت 9:40 صبح

جواد آمد دفتر. دهانش را باند پیچی کرده بود. نگران شدم. پرسیدم: «چی شده جواد؟ به خاطر آلودگیه؟» با سر گفت نه. پرسیدم: «تصادف کردی؟» باز اشاره کرد که نه. پرسیدم: «دندونت درد می‌کنه؟» باز حدسم را رد کرد. گفتم: «باز تیتری چیزی دیدی؟» قلم و کاغذی خواست. به او دادیم. نوشت: «دکتر به خاطر مجلسی‌هاست. دهن منو تعمیر کردن اینقدر احضارم کردن. همه راننده‌های خطی بهارستان من رو می‌بینن شروع می‌کنن مسخره کردن!» نهاوندیان خندید و گفت: «دکتر تازه مجلس «علی‌اصغر فانی» (وزیر آموزش و پرورش) رو هم احضار کرده.» دودستی محکم زدم توی سرم و گفتم: «بابا اون بیچاره رو دیگه چرا؟ اون که توی این مدت نه کاری کرده، نه حرفی زده، نه عزل و نصب خاصی کرده. حتی گزارش خاصی هم از 100 روز اولش نداد که بگیم مجلس دوباره ناراحت شده که چرا برای مردم «وضع موجود» رو شرح دادیم!» مجید انصاری که روی کاناپه نشسته بود گفت: «دکتر تا اونجایی که به من گفتن، می‌خوان بهش اخطار کم‌کاری بدن. بعد هم قراره بخوابه توی خاک که حدادعادل روش فن بزنه.» شهیدی‌فر گفت: «کم‌کاری؟ خاک؟ اصلا توی سیاست داریم همچین چیزی؟!» مجید انصاری با تعجب پرسید: «این دیگه کیه؟» لبخند زدم و گفتم: «دوستمه. شبها همینجا می‌مونه. پسر خوبیه. بهش اعتماد دارم.»
   ساعت 12:24 ظهر
سر ناهار بودیم که آقای نجفی رئیس میراث فرهنگی گفت: «آقای روحانی می‌خوام به نهادهای بین‌المللی پیغام بدم که ورزش «چوگان» رو به اسم ایرانی‌ها ثبت کنند.» پرسیدم: «چطور مگه؟ رو چه حساب؟» گفتم: «مگه نمی‌دونید، چوگان ایرانی بوده دیگه.» گفتم: «خب دلیلت چیه؟» گفت: «ببینید. میگه چو- گان؛ یعنی مانند «گان». مانند «تفنگ».» پرسیدم: «خب گان که انگلیسیه!» گفتند: «اون مهم نیست. مهم همون "چوی" ماجراست.» گفتم: «ببین، تو زیاد تمرکزت رو روی این چیزها نذار. بیشتر سعی کن «رقص سماع» و «مولانا» و «جامی» و اینها رو اگه می‌تونی برگردونی. حالا چوگان و اینها بمونه برای دور بعدی ریاست جمهوری. خیلی مصمم گفت: «استاد اون موقع که من خودم کاندیدا میشم و رئیس جمهورم. چی کار به شما دارم؟» هرچه نگاهش کردم که اثری از شوخی در صورتش ببینم، پیدا نکردم. خیلی جدی بود. کمی ترسیدم. با تردید گفتم: «چا... چا... چاییدی! مال این حرف‌ها نیستی.»
   ساعت 20:45 شب
فردا قرار است با برادر حسین (داداشم) برویم کوهنوردی. سپرده‌ام تعدادی عکاس و خبرنگار هم به طور اتفاقی در محل حاضر باشند، تا ببینند من چقدر آدم خونگرم و مردمداری هستم و چقدر از معاشرت با جوانان لذت می‌برم. چند وقتی است راجع به محافظانم هم حرف و حدیث است. گفتم فقط دوتا از آنها با لباس مبدل همراهی‌ام کنند و بقیه با هلیکوپتر و از فراز قله‌ها به صورت تک‌تیرانداز از من محافظت کنند. فردا هم تلویزیون یک مستند از سفرم به مناطق زلزله‌زده پخش می‌کند. سپرده‌ام صحنه اسکورت طول و درازم را از فیلم در بیاورند که ریا نشود. اینطوری مردم هم دلشان می‌خواهد. درست نیست.
   وقایع‌نگار 14 آذر 1392:
1. برای چندمین بار در 100 روز گذشته، ظریف به مجلس احضار شد!
2. وزیر آموزش و پرورش به مجلس احضار شد.
3. نجفی: «چوگان اصلی مربوط به ایران است.»
4. آقای روحانی جمعه‌ها به کوهنوردی می‌روند. این ورزش از علایق رئیس‌جمهور است.