شهر هرت
شهر هرت جايی است که رنگهای رنگينکمان مکروهند و رنگ سياه مستحب است .
شهر هرت جايی است که اول ازدواج ميکنند بعد همديگر را میشناسند .
شهر هرت جايی است که همه بدند مگر اين که خلافش ثابت شود .
شهر هرت جايی است که دوست بعد از شنيدن حرفهایت میگوید : دوباره لاف زدی ؟؟
شهر هرت جايی است که بهشتش زير پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند .
شهر هرت جايی است که درختان علل اصلی ترافيکند و بريده میشوند تا ماشينها راحت تر برانند .
شهر هرت جايی است که کودکان زاده میشوند تا عقدههای پدرها و مادرهایشان را درمان کنند .
شهر هرت جايی است که شوهرها انگشتر الماس برای زنانشان میخرند اما حوصلهی ۵ دقيقه قدمزدن با آنان را ندارند .
شهر هرت جايی است که همه با هم مساويند و بعضیها مساویتر .
شهر هرت جايی است که برای مريض شدن و پيش دکتر رفتن حتما بايد پارتی داشت .
شهر هرت جايی است که با ميلياردها پول بعد از ماهها فقط میتوان برای مردم مصيبتديده چند چادر برپا کرد .
شهر هرت جايی است که خنده عقل را زائل میکند .
شهر هرت جايی است که مردم سوار تاکسی میشوند که زودتر به سر کار برسند تا کار کنند و پول تاکسيشان را در بياورند .
شهر هرت جايی است که نصف مردمش زير خط فقرند اما سريالهای تلويزيوني را در کاخها میسازند .
شهر هرت جايی است که پسران را ۲ سال به سربازی میفرستند تا بليت پاره کردن ياد بگيرند .
شهر هرت جايی است که موسيقی حرام است .
شهر هرت جايی است که همه با هم خواهر و برادرند اما برادرها وقتی به خواهرها نگاه میکنند ياد تختخواب میافتند .
شهر هرت جايی است که گريه محترم و خنده محکوم است .
شهر هرت جايی است که وطن هرگز مفهومی ندارد و ...
شهر هرت جايی است که آدمها هرگز آنچه را بلدند به ديگران نمیآموزند .
شهر هرت جايی است که همهی شغلها پست و بیارزشند مگر چند مورد انگشتشمار .
شهر هرت جايی است که دوستداشتن و دوستداشتهشدن احمقانه و ابلهانه است .
شهر هرت جايی است که وقتی از دختر میپرسند میخواهی با اين آقا زندگی کنی؟ میگوید : نمیدونم ، هر چی بابام بگه .
شهر هرت جايی است که هرگز نمیشود به پشتبامش رفت مگر اين که از يک طرفش بيفتی .
شهر هرت جايی است که خیلی به نظرم آشناست !!!!!!
شهر هرت جايی است که اول ازدواج ميکنند بعد همديگر را میشناسند .
شهر هرت جايی است که همه بدند مگر اين که خلافش ثابت شود .
شهر هرت جايی است که دوست بعد از شنيدن حرفهایت میگوید : دوباره لاف زدی ؟؟
شهر هرت جايی است که بهشتش زير پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند .
شهر هرت جايی است که درختان علل اصلی ترافيکند و بريده میشوند تا ماشينها راحت تر برانند .
شهر هرت جايی است که کودکان زاده میشوند تا عقدههای پدرها و مادرهایشان را درمان کنند .
شهر هرت جايی است که شوهرها انگشتر الماس برای زنانشان میخرند اما حوصلهی ۵ دقيقه قدمزدن با آنان را ندارند .
شهر هرت جايی است که همه با هم مساويند و بعضیها مساویتر .
شهر هرت جايی است که برای مريض شدن و پيش دکتر رفتن حتما بايد پارتی داشت .
شهر هرت جايی است که با ميلياردها پول بعد از ماهها فقط میتوان برای مردم مصيبتديده چند چادر برپا کرد .
شهر هرت جايی است که خنده عقل را زائل میکند .
شهر هرت جايی است که مردم سوار تاکسی میشوند که زودتر به سر کار برسند تا کار کنند و پول تاکسيشان را در بياورند .
شهر هرت جايی است که نصف مردمش زير خط فقرند اما سريالهای تلويزيوني را در کاخها میسازند .
شهر هرت جايی است که پسران را ۲ سال به سربازی میفرستند تا بليت پاره کردن ياد بگيرند .
شهر هرت جايی است که موسيقی حرام است .
شهر هرت جايی است که همه با هم خواهر و برادرند اما برادرها وقتی به خواهرها نگاه میکنند ياد تختخواب میافتند .
شهر هرت جايی است که گريه محترم و خنده محکوم است .
شهر هرت جايی است که وطن هرگز مفهومی ندارد و ...
شهر هرت جايی است که آدمها هرگز آنچه را بلدند به ديگران نمیآموزند .
شهر هرت جايی است که همهی شغلها پست و بیارزشند مگر چند مورد انگشتشمار .
شهر هرت جايی است که دوستداشتن و دوستداشتهشدن احمقانه و ابلهانه است .
شهر هرت جايی است که وقتی از دختر میپرسند میخواهی با اين آقا زندگی کنی؟ میگوید : نمیدونم ، هر چی بابام بگه .
شهر هرت جايی است که هرگز نمیشود به پشتبامش رفت مگر اين که از يک طرفش بيفتی .
شهر هرت جايی است که خیلی به نظرم آشناست !!!!!!
+ نوشته شده در سه شنبه شانزدهم مهر ۱۳۸۷ ساعت 19:36 توسط محمد
|