اعتماد مردم بزرگترین سرمایه ای است که هر سازمان دارد و این سرمایه بی بدیل به تدریج در گذر زمان و به سختی و با تلاش صادقانه اعضای سازمان و البته حمایت نهادهای نظارتی و فعالیتهای روابط عمومی ها به دست می آید  

هر جا سخن از اعتماد است .........؟!

روزها و ماهها و سالها می گذرد تا اعتماد مردم نسبت به یک سازمان انباشته می شود و هنر مدیران و اعضای سازمان این است که در مسیر فعالیتها با اصل قراردادن صداقت و تلاش مردم مدارانه از اعتمادی که سازمان به تدریج به دست می آورد به خوبی حراست و حفاظت کنند و برای توسعه و گسترش آن بکوشند.

در صورتی که این روند وجود داشته باشد و همراه با عملکرد صادقانه، شعارهای مناسبی هم انتخاب و بر روی آن تبلیغ شود، می تواند آثار خوب و مثبتی بر حاصل کار داشته باشد و دستیابی سازمان را به اهداف خود تسهیل کرده و تسریع بخشد.

تطابق نداشتن عملکردها و شعارهای انتخاب شده نه تنها موجب گسترش اعتماد عمومی نمی شود بلکه می‌تواند به عنوان ضدتبلیغ محسوب شده و آثار منفی آن در افواه روزبه‌روز لطمات جبران ناپذیری را به سازمان وارد سازد.

 

لذا یکی از بزرگترین وظایف نهادهای روابط عمومی و نظارتی در سازمان، پاسداری از اعتماد عمومی به روشهای مختلف است تا این سرمایه‌ی اجتماعی دستخوش آسیب و نابودی نشود. 

این روزها با طرح موضوع اختلاس سی هزار میلیارد ریالی، افزون بر این که اعتماد مردم نسبت به نهادهای گوناگون عملیاتی و نظارتی و خدماتی و قضایی و اجرایی آسیب جدی دیده، سرمایه های اجتماعی بانک ملی وصادرات که طی سالیان و همراه با خدماتی شایان توجه و تبلیغاتی که در اثر تکرار شعار «هرجا سخن از اعتماد است نام بانک ملی ایران می‌درخشد» ! به دست آمده بود، اینک همه این سرمایه ها به هدر رفته و این شعار که روزی عامل گسترش اعتماد عمومی می‌توانست تلقی شود، اینک با فرار مدیرعامل بانک ملی و برکناری مدیرعامل بانک صادرات وجود انگشت اتهام بر روی بانک ملی و بانک صادرات و رواج لطیفه‌های پیامکی و افواهی  (هرجا سخن از اختلاس است نام بانک ملی یا بانک صادرات ایران می‌درخشد) به عاملی برای افشای این اتهام و از بین بردن سوابق مثبت بانک ملی و بانک صادرات تبدیل شده است. بحرانی که روابط‌عمومی‌ها و نیز نهادهای نظارتی می‌توانستند در پیشگیری از بروز آن نقش‌آفرین باشند و اینک باید با تدبیر و مدیریت بحران   و صداقت و پرهیز از گرایش به دروغ، امواج این بی‌اعتمادی را مهار نمایند. کاری که اگرچه دشوار است و جبران ناپذیر، ولی شدنی است