وقتي من يك كاري را دير تمام مي كنم، من كند هستم.
وقتي رئيسم كار را طول دهد، او دقيق و كامل است.
www.sohagroup.com
 
 
وقتي من كاري را انجام ندهم، من تنبل هستم.
وقتي رئيسم كاري را انجام ندهد، او مشغول است.
www.sohagroup.com
 
 
وقتي كاري را بدون اينكه از من خواسته شود انجام دهم، من قصد دارم خودم را زرنگ جلوه دهم.
وقتي رئيسم اين كار را كند، او ابتكار عمل به خرج داده است.
www.sohagroup.com
 
 
وقتي من سعي در جلب رضايت رئيسم داشته باشم، من چاپلوسم.
وقتي رئيسم، رئيسش را راضي نگاه دارد، او همكاري مي كند.
www.sohagroup.com
 
 
وقتي من اشتباهي كنم، من نادان هستم.
وقتي رئيسم اشتباه كند، او مانند ديگران يك انسان است.
www.sohagroup.com
 
 
وقتي من در محل كارم نباشم، من در گشت زدن هستم.
وقتي رئيسم در دفترش نباشد، او مشغول انجام امور سازمان است.
www.sohagroup.com
 
 
وقتي يك روز مرخصي استعلاجي داشته باشم، من هميشه مريض هستم.
وقتي رئيسم در مرخصي استعلاجي باشد، او حتماً خيلي بيمار است.
www.sohagroup.com
 
 
وقتي من مرخصي بخواهم، بايد يك جلسه دليل و توجيه بياورم.
وقتي رئيسم به مرخصي برود، بايد مي رفت چون خيلي كار كرده است.
www.sohagroup.com
 
 
وقتي من كار خوبي انجام ميدهم، رئيسم هرگز به خاطر نمي آورد.

وقتي من كار اشتباهي انجام دهم، رئيسم هرگز فراموش نمي كند